واکنش کاربران به مواضع اصلاحطلبان درباره افغانستان/ تو تیپ اصلاحیون ثبتنام کردید یا فقط لب و دهن تشریف دارید؟!
چند روزی است که برخی چهرههای اصلاحطلب بعد از سلطه طالبان بر افغانستان، خواستار ورود ایران به صحنه افغانستان و جنگ با طالبان هستند. حسن عباسی با انتشار ویدئویی پییشنهاد جالبی را به این دسته از اصلاحطلبان داده است.
واکنش کاربران به مواضع اصلاحطلبان درباره افغانستان/ تو تیپ اصلاحیون ثبتنام کردید یا فقط لب و دهن تشریف دارید؟!
گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس: چند روزی است که برخی چهرههای اصلاحطلب بعد از سلطه طالبان بر افغانستان، خواستار ورود ایران به صحنه افغانستان و جنگ با طالبان هستند. در همین راستا حسن عباسی با انتشار ویدئویی پییشنهاد جالبی را به این دسته از اصلاحطلبان داده است. او گفته است: دو گروه از فارسی زبانان خود را مدافع پنجشیر و مردم افغانستان میخوانند و مخالف طالبان جا میزنند هر دو دروغ میگویند؛ سلطنتطلبان و اصلاحطلبان. عباسی به این دو دسته پیشنهاد تشکیل تیپهای سلطنتیون و اصلاحیون برای حضور در پنجشیر را داده است!
در همین رابطه مدیر مسئول روزنامه کیهان نوشت: برادر عزیزمان آقای حسن عباسی نظر شنیدنی و جالبی مطرح کردهاند که اگر با یک پیوست اجرایی و عملیاتی همراه شود میتواند ادعاهای یک جریان سیاسی غربگرا و پُر مدعا را نیز به بوته راستیآزمایی کشانده و نقش تعیینکنندهای در جدایی آب از سراب داشته باشد. برادر عباسی نوشتهاند:
حسین شریعتمداری پیشنهاد کرد یک تیپ از مدعیان اصلاحات تشکیل شود و مدعیان اصلاحات جهت اعزام به افغانستان در آن ثبتنام کرده و برای مبارزه به پنجشیر و یا هر نقطه دیگر افغانستان اعزام شوند. نام « تیپ اصلاحاتیون» ! هم اسم با مسمایی برای این تیپ است! اگر در ادعای خود صادق هستید، بسمالله، بفرمائید در این تیپ ثبتنام کنید!
محمد ایمانی نیز طی یادداشتی در کانال شخصی خود نوشت: صادق زیباکلام به روزنامه شرق گفته "تندروها تصور میکنند حالا که آمریکا از افغانستان خارج شده، یک شکست بزرگ را تجربه کرده؛ پس ایران دست برتر را دارد و میتوان مذاکرات را به تعویق انداخت. توجه ندارند که اتفاقا آمریکا در افغانستان سیاست تازهای را پیش گرفته و طالبان نیروی مورد اعتماد این کشور است. هیچ بعید نیست در آینده، شاهد ائتلاف عربستان، افغانستان، پاکستان و آمریکا باشیم".
اگر طالبان نیروی مورد اعتماد آمریکاست، مدعیان اعتدال و اصلاحات در ایران هم نقش مشابهی را بازی می کنند. بنابراین وقتی احمق های درجه یک آمریکایی، برای درگیر کردن ایران در افغانستان و جنگ مذهبی بی سرانجام نقشه می کشند، بلافاصله غربگراها در ایران بر خلاف رویه همیشگی، غیرتی می شوند و از جنگ با طالبان دم می زنند!
غربگرایان باید پاسخ دهند اگر جنگ را -حتی در موقعیت دفاعی- تخطئه می کنند، حالا چرا طرفدار ورود جمهوری اسلامی به خاک افغانستان و جنگ با طالبان شده اند، بی آن که خودشان داوطلب رفتن به چنین جنگی باشند؟ (حتی تصورش هم مضحک است که مثلا زیباکلام یا تاجزاده و لافزن های شبیه آنها لباس رزم به تن کنند!!)
کبری آسوپار نیز در روزنامه جوان نوشت: این روزها برخی کاربران و فعالان سیاسی و روزنامهنگاران که جمع زیادی از آنها اصلاحطلب هستند، در فضای مجازی حامی مقاومت در افغانستان شدهاند و سیاست ایران در قبال تحولات اخیر افغانستان را شدیداً به چالش میکشند. آنها معتقدند که ایران باید در مقابل طالبان میایستاد و رویکرد مذاکرهای ایران را در قبال طالبان، محکوم میکنند. موجسازی اخیر حتی به برخی سلبریتیهای سینمایی هم رسید و کسانی که هیچ شناختی از سیاست و موضوعات مرتبط با افغانستان ندارند، ناگاه حامی پنجشیر و احمد مسعود و آن چیزی شدند که مقاومت نامیده میشود.
رویکرد فعالان سیاسی و سلبریتیهایی که ذکرشان رفت، عجیب است؛ چه آنکه طیفی که ذکرش آمد، همواره حامی مذاکره بودند و از قضا دوقطبی «جنگ و مذاکره» را آنان آفریدند تا خود را حامی مذاکره و هر کس را که با آنها نیست، جنگطلب توصیف کنند.
ایران طی سالهای اخیر با موضوعات بینالمللی مختلفی مواجه شده که در برابر هر یک از آنها، دوقطبی جنگ و مذاکره یا جنگ و صلح، گرچه با تعابیری دیگر، در همه آنها متولد شده یا قابل ردگیری بوده است. در موضوع سوریه، عراق، یمن و حتی در موضوع فلسطین و لبنان، طیفی که ذکرش رفت، شعار معروف «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» را رونمایی کرد و حتی اگر برخی از آنان، عیناً این شعار را بیان نکردند، اما در مفهوم، بارها و بارها طعنه و کنایه زدند که چرا پول ایرانیان باید خرج ملتهای دیگر شود و با همین مفاهیم کلی جوک و کنایه ساختند و در فضای مجازی منتشر کردند.
بعضاً از میان همین طیف، پیشنهاد مذاکره با داعش هم بیان شد و حتی بی اعتنایی به آنچه داعش در عراق و سوریه رقم میزند هم مورد توجه آنان بود. آیا ملتهای سوریه و عراق ملت نبودند و برای این جماعت، فقط ملت افغانستان ملتی قابل دلسوزی در برابر ظلم است؟ اینجا سؤالی دیگر وجود دارد و آن اینکه آیا در واقع، آنها دلسوز مردم افغانستان هستند یا این شیونها هدف دیگری را دنبال میکند؟ اگر هدف دلسوزی و طلب حمایت و کمک برای ملتهای تحت ظلم است که چه فرقی میان ملت افغان با عراقیها، سوریها، یمنیها و لبنانیهاست؟
گرچه موضوع افغانستان با موضوعات کشورهای دیگر قابل مقایسه نیست، اما باید به اینان گفت که فرض کنید این بار مقامات ایران حرف شما را گوش کرده و طبق سیاست شما که مقاومت نباید کرد و مذاکره راهحل است و هزینه مقاومت در کشورهای دیگر را مردم ایران نباید بپردازند، عمل کرده است؛ پس چرا باز معترض هستید؟ به مردم عراق و سوریه در برابر تروریستهای چند ملیتی داعش نباید کمک میکردیم؛ اما به مردم افغانستان در برابر اقدامات غیرنظامی هموطنان خودشان باید کمک کنیم؟! تناقضها آن قدر زیاد و شفاف و رو