آقا من و بغض ترکیده، قلبی که واسه حرم تپیده، تو نوکراتون هنوز یکی هست که کربلای تو رو ندیده، به امید روزی که من را بخری این دل چه شاده، میدونم که شبیه من برای تو نوکر زیاده، ولی مادرم دستمو از کوچکیم دست تو داده، بیا و دستمو بگیر رهام نکن که گم میشم من، با دعای مادر تو دیگه رها از غم میشم من