زندگینامه مریم میرزاخانی از زبان خودش
بیوگرافی مریم میرزاخانی
مریم میرزاخانی در 22 اردیبهشت 1356 (12 مه 1977) در تهران متولد شد، پدرش احمد میرزاخانی مهندس برق و رئیس هیئت مدیره مجتمع آموزشی نیکوکاری رعد بود. پدر مریم میرزاخانی اهل طالقان استان البرز است. مریم با اتمام تحصیلات ابتدایی با شرکت در آزمون ورودی مدارس سمپاد (سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان) وارد دبیرستان فرزانگان تهران شد.
مریم میرزاخانی در سالهای 1373 و 1374 (سال سوم و چهارم دبیرستان) از دبیرستان فرزانگان تهران موفق به کسب مدال طلای المپیاد ریاضی کشوری شد و بعد از آن در سال 1994 در المپیاد جهانی ریاضی هنگ کنگ با امتیاز 41 از 42 مدال طلای جهانی گرفت. سال بعد، در المپیاد جهانی ریاضی کانادا میرزاخانی با نمرهٔ کامل، رتبهٔ اول طلای جهانی را به دست آورد.
مریم میرزاخانی به همراه رؤیا بهشتی اولین دخترانی بودند که به تیم المپیاد ریاضی ایران راه یافتند. مریم اولین دختری بود که در المپیاد ریاضی ایران طلا گرفت. وی اولین کسی بود که دو سال مدال طلا گرفت و اولین دانشآموز شرکتکننده از ایران بود که در آزمون المپیاد ریاضی نمره کامل گرفت.
میرزاخانی دورهٔ کارشناسی را در دانشگاه صنعتی شریف طی کرد. در این دوره، میرزاخانی اثبات سادهای برای قضیهٔ شُر یافت که در ماهنامهٔ انجمن ریاضی آمریکا چاپ شد. مریم سپس به دانشگاه هاروارد رفت و آنجا بر سر کلاسهای کورتیس مکمولن (از برندگان جایزه فیلدز) حاضر میشد. مکمولن او را در این دوران اینطور به یاد میآورد که بر سر کلاسهایش سوالهای زیادی میپرسید و با عجله به فارسی یادداشت برمیداشت. او سرانجام در سال 2004 از دانشگاه هاروارد و به سرپرستی مکمولن دکترا گرفت.
بعد از اخذ دکترا، میرزاخانی با عنوان استادیار در دانشگاه پرینستون به تدریس مشغول شد. یک سال بعد در سال 2005 نشریه پاپیولار ساینس آمریکا او را به عنوان یکی از 10 ذهنِ جوان جهان برگزید. میرزاخانی تا سال 2008 در پرینستون ماند و در این مدت به درجهٔ استاد تمامی ارتقا یافت. سپس او به استنفورد رفت، و از اول سپتامبر 2008 در 31 سالگی به عنوان استاد تمام در این دانشگاه به کار مشغول شد.
میرزاخانی علاقهای به قرار گرفتن زیر ذرهبین رسانهها نداشت و مصاحبههای زیادی از او منتشر نشدهاست. سلیقهٔ سینمایی میرزاخانی بازتابی از ذات بدون مرز پژوهش اوست، فیلم مورد علاقهٔ او داگویل، نگاهی خشن به آمریکای دوران رکود بزرگ است. وی گفته که در کودکی آرزو داشته نویسنده شود. او گفت: «وقتی که بچه بودم رویایم این بود که نویسنده شوم. هیجانانگیزترین لحظاتم را به خواندن رمان میگذراندم، در واقع هر چیزی را به دستم میرسید میخواندم.»