اشتباه فاحش مسعود فراستی در نقد فیلم جنگ جهانی سوم
اشتباهی که مسعود فراستی در نقد فیلم جنگ جهانی سوم ساخته هومن سیدی انجام داده به موضوعی داغ و مورد بحث کاربران دنیای مجازی تبدیل شده است. آنچنان که بسیاری در باره آن نوشتند و حتی برخی از اتفاقات و دعواهای گذشته هم دوباره به میان آمد.
اصل قضیه این است که فراستی در یک ویدئو که برای نقد فیلم جنگ جهانی سوم منتشر کرده بود بعد از نقدهای (با سیاق خودش) بر فیلم می گوید که: «خیلی، خیلی، خیلی زور داره که زیر تمام پلانهای فیلم نوشته بشه "به نام ایران" ... نه ایران می فهمه ... برای جشنواره های درب و داغون اونوری ساخته، اولین بار هم اونجا نمایش داده شده ... به نام ایران؟!» (فراستی سر به تعجب و تاسف تکان میدهد).
داستان از کجا شروع شد؟
این قضیه از توییتر شروع شد که کاربری در آنجا هم ویدئو فراستی را گذاشت و هم نوشت: «آقا اینجا فراستی داره جنگ جهانی سوم رو نقد میکنه، برمیگرده میگه زیر تمام پلانای فیلم نوشته شده به نام ایران. من برام سوال شد که تو نسخهای که دیدم همچین چیزی نبود. رفتم سرچ کردم دیدم بله، اسم سایتی که استاد فیلمو ازش دانلود کرده به نام ایران بوده».
بعد این توییت دست به دست چرخید و با توجه به تعطیلی روز جمعه دیگر از امروز تقریبا به خبر بسیاری از رسانهها تبدیل شد. بسیاری از منتقدان سینمایی به این اتفاق واکنش نشان داده و یا در صفحه شخصی خود یا در رسانهای به آن پرداختند.
2 نکته وجود دارد ان هم اینکه منتقد مدعی سینما فیلمی که بر روی پرده سینما در حال اکران است را در سالن سینما ندیده و ترجیح داده است که نسخه غیرقانونی و قاچاق آن را ببیند و نکته دوم آن گاف بزرگ است که تبلیغ سایت دانلودی «به نام ایران» را به حساب سازندگان فیلم گذاشته است.
واکنش منتقدان سینمایی چه بود؟
رضا صائمی منتقد سینمایی در روزنامه هممیهن نوشت: «از همان روزی که مسعود فراستی، پرچمدار نقد فیلم در برنامه «هفت» شد، اعتبار حرفهای، هنری و زیباییشناختی نقد و منتقد به چالش کشیده شد و نقد و منتقد، خود در کانون نقد قرار گرفت و نقد فیلم به ایرادگیریهای جنجالی از فیلمها تعریف شد. چنانکه بسیاری از مردم و مخاطبان عام سینما که شناخت دقیقی از مقوله نقد نداشتند، نقد کردن را با ویرانی و لهکردن یک اثر سینمایی، یکی فرض کردند و نقد از کارکرد تحلیلی به کژکارکرد تخریبی تقلیل یافت.
مسعود فراستی دستکم دوبار در این موقعیت قرار گرفته و سوتیهایش کار دستش داده. یکبار زمان شعرخوانی از شاهنامه فردوسی در برنامه «کتاب باز» که آنقدر غلطخوانیاش بارز بود که مجبور به عذرخواهی شد. البته فراستی بهخاطر گافی عذرخواهی کرد که بهقول خودش مدیوم او نبوده وگرنه او هیچگاه نه بهخاطر نقدهای غلطش که حتی بهخاطر گافهای سینمایی در عنوان یا اطلاعات اشتباه درباره یکفیلم یا کارگردان هم عذرخواهی نکرده!
ماجرا از این قرار است که سایت دانلود غیرقانونی فیلم «بهنام ایران» که فیلمها و سریالهای ایرانی را بهصورت قاچاق و دزدی عرضه میکند، نام سایت را بهصورت زیرنویس در فیلمها تبلیغ میکند و مسعود فراستی نیز بهخیال آنکه «به نام ایران» شعار فیلم است، آن را تحلیل و تفسیر میکند. این اتفاق در حالی صورت گرفته که آقای منتقد که فرق بین تبلیغ سایت با زیرنویس فیلم را نمیداند، بهجای حمایت از آثار سینمایی که سرمایهشان با قاچاق شدن از بین میرود، به تماشای نسخه دزدیشده فیلمها مینشیند.»
کیوان کثیریان ریس اسبق انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی با انتشار پستی در صفحهاش در واکنش به این اشتباه فاحش مسعود فراستی نوشته است : «آقای باسواد بازهم گاف داد ، انهم به چه بزرگی. رفته فیلم "جنگ جهانی سوم" را که روی پرده است از یک سایت غیر قانونی دانلود کرده و لوگوی سایت را که نامش "به نام ایران" است را به حساب فیلم گذاشته و فکر کرده کارگردان توی فیلمش هی نوشته "به نام ایران". حالا این منتقد باسواد ما در مثلا نقدش افسوس به حال کارگردان فیلم که ایران را نمیشناسد و فیلم را با همین فکت میزند.»
علیرضا مجمع یکی دیگر از منتقدان سینما هم ضمن اشاره به همین گاف در این باره نوشته است :«مسعود فراستی تمام شده است این که میبینید جنازه نقد اوست. جنازهای که نفسهای آخرش را کشیده است. اگر فکر میکنید «ال سید» زنده است به شما میگویم ال سید مرده است و لشکر هوادارانش از یک مرده روی اسب دارند دستور میگیرند.» (اشاره به فیلم السید که برای ضعیف نشدن روحیه جنگجویان همراه السید، پیکر مرده او را بر روی اسب بستند و به میدان جنگ فرستادند.)
در ذهن فراستی چه میگذرد؟
واکنشها همچنان ادامه دارد، اما آنچه مهم است این است که چرا فراستی به دام چنین اشتباه بزرگی افتاده است، چون امروزه حتی بچههای 10 یا 12 ساله هم با مکانیزم سایتهای دانلودی یا این نوشتههای زیر تصاویر، حتی برای ویدئوهای کوتاه اینستاگرام و یوتیوبی و ... آشنایی کامل دارند و به راحتی برای آنها قابل تشخیص است که چه نوشتهای زیرنویس فیلم است یا یک نوشته تبلیغاتی!
همه این اتفاقات به این بر می گردد که جناب منتقد خود را فراتر و بالاتر از آن میداند که با جهان امروز ارتباط برقرار سازد. در حدی که بخواهد از آن کام بگیرد و نفع ببرد اتفاقات جهان امروز را قبول دارد ولاغیر. او صفحه اینستاگرام دارد تا تبلیغ کلاسها و کارهایش را بکند او کانال یوتیوب دارد تا حالا که در تلویزیون برنامه ندارد از این طریق فیلمها را مورد عنایت خود قرار دهد و معمولا هم این اتفاقات را از طریق ادمینها و کسانی که برای ایشان کار میکنند جلو میبرد، حال چه شده است که این بار چنین اتفاقی رخ داده جالب توجه است!