هلالی:شبی ساکت و دل خودم بودم و قلبی که ز غم بسته به زنجیر /
735 بازدید
735 بازدید
شبی ساکت و دل خودم بودم و قلبی که ز غم بسته به زنجیر / و نزدیک اذان بود که پیچید به آفاق همه نغمه ی تکبیر / نوشتند که هنگام اذان دست به دامان خدا باش / و مشغول دعا باش / که باز به درگاه الهی در رحمت / و آن لحظه بود لحظه ی شیرین اجابت / شدم غرق عبادت / دو چشمم همه اشک شد و روی لبانم / همه سوگند که یارم تو رها کن از این بند / و گفتم به خدا بین دو عالم که دل تنگ اذان حرم کرب و بلا است / همان جا که دل است و ز فراق اش شده / همان جا که زده داس به دامان زمین خوشه ی مهتاب / همان وادی سوز و عطش و درد همان وادی شرم
اولین نفری باشید که برای این ویدیو دیدگاه ارسال میکنید