سودای غمت قسمت هر بی سر و پا نیست{ذاکر - عید غدیر 1384}
1.6 هزار بازدید
1.6 هزار بازدید
ساقی ای جامت پر از صهبای عشق//جرعه ای ده بر من رسوای عشق ~ تا ز وسواس خرد جان وارهد//نغمه دیوانگی را سر دهد ~ دل به تنگ آمد از این زندان تنگ//شیشه هستی زدن خواهم به سنگ ~ از برون هر چند جسم خاکیم//از درون من عنصر افلاکیم ~ می زنندم از بلندیها صلا//من گرفتارم در این تنگی چرا ...............
اولین نفری باشید که برای این ویدیو دیدگاه ارسال میکنید