سخنان کلیپ مربوط به شیخ مرحوم علامه سیدحسن فقیه امامی است و از سخنان ایشان است که خطاب به جوانان فرمودند : بدانید که شیطان رجیم لعین برای مبارزه با هر حقی یک باطلی درست میکند که دقیقا که برعکس و متضاد راه حق و حقیقت باشد مثلا در برابر توحید الهی و لا اله الا الله که یکی از وجوه آن نداشتن هیچ سنخیتی بین خالق و مخلوق است؛ وحدت وجود را که کفری مطلق و عین ضلالت است یا مثلا برای مناسک حج و دور خانه خدا گشتن که نمادی از تسلیم بندگان در برابر حکم خداست ؛ برای کافران رقص سماع را که گشتن به دور خود است و نماد خوپرستی و نستجیربالله خود خداپنداری است را به وجود آورده است .
وقتی کسی در معرض شیطان رجیم لعین و یارانش قرار بگیرد و به حرف آنها گوش بدهد یعنی ولایت شیاطین را پذیرفته است هرچند معنایش را نداند جوانان را گول میزنند به اسم عرفان به اسم خداشناسی میبرند در مجالسی که کفر اصل است و آنان را به رقص سماع و دور خود گشتن وا میدارد.
دو روایت مرتبط با سخنان شیخ فقیه امامی :
روای(حنان بن سدیر) میگوید: از امام محمّدباقر علیه السّلام شنیدم که فرمود:کسی که مخالف ولایت علی علیه السّلام باشد، فرقی نمیکند نماز بخواند یا اهل زنا باشد.
ثواب الاعمال و عقاب الاعمال،ص395
حتی گوش فرا دادن به سخنان افراد به مانند عبادت کردن و پرستیدن آن شخص و تحت ولایت قرار گرفتن آن شخص می باشد️
در محضر امام جعفر صادق علیه السلام نام قصه خوان ها به میان آمد امام جعفر صادق عليه السلام فرمود: خدا لعنتشان کند تشنيع بر ما اهلبیت علیهم السلام می كنند سبب تشنيع و بد گویی و عیب جویی مخالفان بر علیه ما اهلبیت علیهم السلام مى شوند شخصی از امام جعفر صادق علیه السلام پرسید: آیا گوش دادن به قصه خوان ها حلال است امام جعفر صادق عليه السلام فرمود: نه و فرمود: هر کس به کلام سخن گویی گوش دهد پس به تحقیق او را پرستیده پس اگر سخن گو از جانب خدای تعالی سخن گوید پس شنونده خدا را پرستیده ولی اگر سخن گو از جانب ابلیس لعنة الله عليه سخن بگوید پس آن گوش کننده ابلیس لعنة الله عليه را پرستیده است و از امام جعفر صادق علیه السلام در مورد قول خداوند متعال پرسیدند:
وَ الشُّعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ.
(سورة الشعراء،آیه 224)
و شاعران را پيروى كنند گمراهان.
امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: آن ها همان قصه گو ها هستند.إعتقادات شیخ صدوق،ص109 وبحارالانوار،ج69،ص264،ح
ناسازگاری با آموزههای دینی و ترویج انسانمحوری(مثل رقص سماع گشتن به دور خود به جای گشتن به دور خانه پروردگار) و آرزوپروری(تخیل و توهم و رویا به جای دیدن واقعیت)
1_اینگونه محوریت دادن به خواستهها و تمنیات آدمیان، محصول رویش بذر سکولاریسم و دنیاگرایی است که از زمین اومانیسم روییده است؛ یعنی همان نظام معرفتی که انسان را محور هستی میداند و خواسته، لذت و امیال او را اصیلترین اصل در نهاد انسانی میداند و همین خواستهها را مبنای نظام تشریع قرار میدهد
2_در چنین نظام معرفتی، ارزش انسان نه در بُعد الهی و ملکوتی او، بلکه در خرد زمینی و عقل معاشاندیش اوست. نتیجه آنکه، خردگرایی و هوش گرایی اصالت(نه عقل گرایی چرا که عقل انسان را به بهشت جاودانی میرساند) پیدا میکند و در نهایت، رفاه و تنعم انسان و خوشی و لذات او تعیینکننده مطلوبهای اوست و بهسازی زندگی ظاهری انسان، به جای قرب الهی و کمال معنوی او مینشیند.(در صورتیکه انسان فقط برای عبادت و شناخت پروردگار و به کمال رساندن بعد معنوی انتخاب شده است)
3_در چنین نگرشی هر چند خدا به ظاهر انکار نمیشود، اما انسانها عملاً به بی نیازی از خدا و آموزههای وحیانی دعوت میشوند.
4_قانون جذب نه تنها انسان را به فضایل اخلاقی رهنمون نمیشود، بلکه یکی از خطرناکترین امیال انسانی؛ یعنی «آز و طمع» را فعال نموده و بر ساحتهای متعالی روح انسان حکمفرما میکند. این میل اگر در وجود انسان فعال گردد، عقل را که یکی از ارزشمندترین قوای انسانی است تضعیف میکند. امیرالمومنین علیه السلام میفرمایند: «بیشترین زمین خوردنهای عقل مربوط به جاهایی است که برق طمع جستن میکند».نهج البلاغه صفحه 507
5_نکته دیگر آنکه در فرضیه جذب، آنچه شاه کلید محسوب میشود، تمرکز و تجسم مطلوب است، نه اقدام عملی، برنامهریزی و مشورت و دیدگاه واقعیت به آنچه که هست! در قانون جذب که مدعی است هرآنچه در ذهن تجسم شده و بدان تمرکز شود، به دست خواهد آمد، انسان به چیزی فراتر از تخیلگرایی دعوت نمیشود! انرژیها نه در میدان عمل که در کنجی خلوت به کارگرفته میشود و عملگرایی تضعیف میگردد. اما دیدگاه اسلام همان است که امیرالمومنین(علیه السلام) فرمودند: «عمل خود را رفیقت قرار ده و آرزویت را دشمنت»( غرر الحکم و درر الکلم،ص134)
«آرزوهایتان را دروغگو بدانید و عمرتان را براى پرداختن به بهترین کارهایتان، غنیمت بشمارید و چونان صاحبان تشخیص و عقل [به عمل] مبادرت کنید»
غرر الحکم و درر الکلم، ص 152
6_برخی خواستهاند از متون دینی نیز مدارک و شواهدی برای تأیید «قانون جذب» بیابند و به عنوان نمونه، این روایت امام صادق(علیه السلام) را همخوان با آن قانون پنداشتهاند:
《هنگامی که خدا را میخوانی، چنان بیندیش که دعایت برآورده شده و خواستهات آماده است》کافی، ج 2، ص 473
اما با معیارهای موجود در تحلیل روایات، چنین برداشتی صحیح نیست. دعا به معنای درخواست خاشعانه از خداوندی است که تنها او میتواند آرزوی انسانها را برآورده سازد و انسان مؤمن چنان خدا را شناخته که تردیدی در استجابت دعایش ندارد. البته زمان استجابت را نیز به مشیت الهی پیوند میزند؛ زیرا نوع استجابت بهگونهای است که ممکن است خود همان چیزی که آرزو کرده – آن هم لزوماً در این دنیا – برآورده نشده بلکه در عوض، امتیازات بیشتری به بنده متواضع داده شود.
درحالیکه بر اساس معیارهای موجود در «قانون جذب» همه اشیا و تمام ه