روباه پارک دانشجوی تهران دستگیر شد | ویدیو
پسر جوان که با نقشه شیطانی وارد خانه طعمه های خود شده و بعد از سرقت از آنها فیلم سیاه تهیه می کرد، با تلاش ماموران پلیس به دام افتاد و اعتراف کرد.
این پسر در پارک دانشجو وفضای مجازی به شکارهای سیاه دست می زد و با تهیه فیلم سیاه از زنان و مردان تصور می کرد آنها جرات شکایت نخواهند داشت.
مرد و زن و پیر و جوان ندارد! اعتماد فوری به افرادی که به تازگی با آنها آشنا شده ایم اشتباه است و باید در روابطی که اخیرا برایمان شکل گرفته محتاط باشیم و به سرعت رفقای جدیدمان را وارد محافل خصوصی مان نکنیم.یا حتی به خانه مان دعوت نکنیم و به خانه شان نرویم.
شاید این هشدار خیلی سطحی و ابتدایی به نظر برسد و در نظر اول گمان کنیم که این توصیه پیش پا افتاده را هر کسی می داند! اما در هر سن و سال و موقعیتی که هستید گمان نکنید که در دام افراد تبهکار گرفتار نمی شوید.چون این افراد خیلی خوب می دانند از چه دری وارد شوند که اعتماد شما را جلب کنند!
شکار 20 زن و مرد توسط روباه
مثل هر 20 زن و مرد این پرونده که در مدت کوتاهی بعد از آشنایی با یک پسر جوان به نام ابوالفضل در دام او گرفتار می شدند آن هم فقط به خاطر اینکه در مدت کوتاهی بعد از آشنایی به او اعتماد می کردند که تاوان این اعتماد برایشان خیلی سنگین تمام شد.
متهم با ترفندهای مختلف خود را به طعمه هایش نزدیک می کرد. در برخی موارد افرادی را که برای کار یا تحصیل به تهران آمده و دنبال هم خانه می گشتند شناسایی می کرد و به خانه آنها می رفت. گاهی هم طرح دوستی می ریخت و برای ساعتی گپ زدن و صرف چای خودش را به خانه آنها دعوت می کرد. او قربانیان خود را از میان زن و مردانی با هر سن و سال انتخاب می کرد و برایش فرقی نمی کرد که چه اقشاری را فریب دهد. هر جا که نقشه اش می گرفت اقدام به اجرای آن نقشه می کرد.
سرهنگ کارآگاه علی عزیزخانی ریاست پایگاه هشتم پلیس آگاهی تهران که با تلاش شبانه روزی به کمک دیگر ماموران این پایگاه، موفق به شناسایی و دستگیری متهم پرونده شده اند در توضیح این پرونده به خبرنگار ما می گوید: «مدتی قبل شکایت های سریالی شهروندان با موضوع سرقت اموالشان به دست ما رسید. در بررسی ها مشخص شد که این افراد در فضای مجازی یا بوستان های سطح شهر تهران یا سفره خانه ها با فردی حدودا 22 ساله آشنا شده بودند. سپس با او قرار ملاقات گذاشته و او اعتماد آنها را جلب کرده و وارد خانه شان شده بود یا اینکه آنها را به مخفیگاه خود کشانده بود. سپس در نوشیدنی آنها قرص خواب آور ریخته و بعد اینکه طعمه های خود را بیهوش می کرد اقدام به سرقت اموال آنها کرده و از حساب بانکی آنها نیز سرقت می کرد.»
بازداشت روباه
سرهنگ عزیزخانی در ادامه گفت: «همکاران ما در پایگاه هشتم پلیس آگاهی تهران با اقدامات فنی و پلیسی موفق به شناسایی این فرد شده و سپس با او را به یک قرار صوری که در فضای مجازی ترتیب داده بودند کشاندند که متهم به دام پلیس افتاد و به اعمال ارتکابی اعتراف کرد.»
در حالی که تا کنون 20 زن و مرد از این جوان به اتهام اغفال، سرقت و تهیه فیلم سیاه شکایت کرده اند احتمال بالا رفتن شمار شاکیان وجود دارد. به همین دلیل با دستور قضایی تصویر متهم بدونن پوشش منتشر می شود تا در صورتی که افراد دیگری به دام او افتاده اما به دلیل تهدید فیلم سیاه اقدام به طرح شکایت نکرده اند، برای ثبت شکایت خود به پایگاه هشتم پلیس آگاهی مراجعه کنند.
گفتگو با روباه
تهیه فیلم سیاه به خاطر بدهکاری خرید موتور!
وارد حیاط پایگاه هشتم پلیس آگاهی که می شود، همه کسانی که موضوع پرونده را می دانند اما او را ندیده اند، تعجب می کنند! جوانکی است با قد و قامتی کوتاه و ریز نقش که خود را دانشجو معرفی می کرد. ظاهرش با آن عینکی که بر چشم دارد، بی شباهت به یک دانشجوی درس خوان هم نیست! صحبت کردنش به اراذل شباهتی ندارد و گویا همه چیز در ظاهرش برای جلب اعتماد مهیا بوده است.
ابوالفضل 22 سال دارد و تا کلاس هشتم بیشتر درس نخوانده است. او فرزند اول یک خانواده است و وقتی متوجه شد که با درآمد پدرش که یک کارگر فصلی بود و برخی ایام در سال بیکار می شد، دخل و خرجشان جور نمی شود، به تهران آمد و در یک کارگاه تولیدی لباس مشغول برشکاری لباس شد. شاید در همه سال هایی که در تهران مشغول کار بود چشم امید خانواده شان به او بود اما فکرش را هم نمی کردند که ناگهان یک نقشه شیطانی در ذهن او جرقه زده و دست به سرقت های مقرون به آزار بزند.
چند سال است که به تهران آمده ای؟
حدودا 5 یا 6 سالی می شود.
چه شد تصمیم گرفتی از همدان به تهران بیایی؟
وضع مالی مان خوب نبود.به تهران آمدم تا کار کنم و کمک خرج خانواده ام باشم.
وقتی به تهران آمدی کجا زندگی می کردی؟
مدتی در خانه اقوام بودم اما بعد به مسافرخانه رفتم.
درآمدت از کاری که می کردی چطور بود؟
زیاد نبود. ماهیانه حدود 8 میلیون تومان حقوق می گرفتم.
چه شد که فکر سرقت به سرت زد؟
اخیرا یک موتور خریده بودم که به خاطر خرید آن بدهکاری بالا آورده بودم. با حقوقی که می گرفتم نمی توانستم بدهی را پرداخت کنم. برای همین قبل از عید بود که فکر سرقت به سرم زد.
در مورد شیوه و شگرد سرقت ها توضیح بده.
در فضای مجازی یا پارک ها بویژه پارک دانشجو و سفره خانه ها با طعمه های خود آشنا می شدم. سر صحبت را با آنها باز می کردم و طرح دوستی می ریختم. می گفتم که دانشجو هستم و وضع مالی خوبی ندارم. با داستان سرایی هایی که می کردم، آنها دلشان برای من می سوخت و من را خانه شان دعوت می کردند.
این دوستی تا دعوت به خانه آنها چقدر طول می کشید؟
خیلی کم.گاهی 2 یا 3 روز. بعضی وقت ها هم کمتر از یک نصفه روز به خانه شان می رفتم. بعد در نوشیدنی آنها قرص خواب آور می ریختم و وقتی بیهوش می شدند کارت بانکی شان را سرقت می