مظلومیت ناصر حجازی
3.2 هزار بازدید
3.2 هزار بازدید
تیم استقلال بازیِ ۲-۰ برده را با نتیجه ۳-۲ واگذار می کند. بعضی بازیکنان نمی توانند در چشمان مربی، که همچون پدر به فرزندانش عشق می ورزد، نگاه کنند. در این میان فرهاد حتی طاقت رفتن به رختکن را ندارد.از خجالت سرش را پایین می اندازد و گونه هایش از اشک، خیس می شود. کلمات کم می آورند. ناگهان دستانی پر مهر ، شانه های فرهاد را لمس می کند. لحظه ای زیبا خلق می شود. اسطوره، همچون پدری دلسوز ، جوانش را در آغوش می گیرد تا او را آرام کند.هر دو به خوبی می دانند که این آخرین دیدارشان درون مستطیل سبز است
ناصرخان
اولین نفری باشید که برای این ویدیو دیدگاه ارسال میکنید