امیدوار باش _ سخنرانی کوردی _ (ماموستا فاتح شارستانی)
6.0 هزار بازدید
6.0 هزار بازدید
ماموستا ملا فاتح شارستانی داستان مردی را میگوید که از ملت کرد بود؛ روزی یک حشره او را میگزد و او به درد بدی گرفتار خواهد شد و دکتر تنها راه چاره را قطع کردن دستش میدانست، او خیلی ناراحت میشود و میگفت خدایا تو با یک حشره این بیماری را به من دادی پس به راحتی این را از من بگیر. شبی وضو میگرد و به دعا کردن میپردازد و میخوابد که فردی به خوابش می اید و راه درمان را به او میگوید - توکل کردن بر خدا .....
اولین نفری باشید که برای این ویدیو دیدگاه ارسال میکنید