این چهار بچهاژدهای انتخابشده، وقتی هنوز از تخم بیرون نیامده بودند، از خانههایشان دزدیده شدند و بهخاطر این پیشگویی، به دور از چشم قبیلهها بزرگ شدند. ولی بعضی از این بچهها به پیشگویی اعتقادی ندارند و نمیخواهند نقشی در آن داشته باشند. حالا که خطر یکی از آنها را تهدید میکند، شاید کِلِی و دوستانش آزادی را به سرنوشت ترجیح بدهند. آنها از زیر کوه بیرون میآیند... و دنیای بیرون را با ماجراهایی درگیر میکنند که هیچکس نمیتوانست پیشبینیشان کند.