از داغ جدایی جگرم سوخت کجایی
3.9 هزار بازدید
3.9 هزار بازدید
ترسم که به پایان رسد عمر و تو نیایی
از داغ جدایی جگرم سوخت کجایی ” دو بار
بخت من سر گشته گره خورده به مویت
وقت است که دگر حلقه ی گیسو بگشایی
من ماهی دلتنگ و چشمان تو دریاست
زندانی دریای تو را نیست رهایی
ما آینه گشتیم که حیران تو باشیم
مشکن دل این آینه با تنگ جدایی
چون سایه به دنبال تو یک عمر دویدیم
دردا و دریغا نرسیدیم
دردا و دریغا نرسیدیم
اولین نفری باشید که برای این ویدیو دیدگاه ارسال میکنید