از سر جاده راه افتاده پای پیاده/ یه دهاتی با همون لباس ساده/ داره میاد برسه پنجره فولاد/ بشینه روبرو گنبد، گوشه صحن گوهرشاد/ یکی از شماله از کنار شالیا/ یکی از جنوبه از همون حوالیا/ همه اومدند دست خالیا