قصه عشق_شهرام شکوهی
5.1 هزار بازدید
5.1 هزار بازدید
قصه عشقی که میگم قصه لیلای مجنونه
با یه روایت دیگه
لیلی جای مجنونه
مجنون سر عقل امده شده آقای این خونه
تعصب و یه دندگیش
کرده لیلی رو دیوونه
اما لیلی بی مجنونش دق میکنه میمیره
با یه اخم کوچیک اون
دلش ماتم میگیره
میگه باید بسازه اون این مثل یه دستوره
همین یه راه مونده واسش
چون عاشقِ مجبوره
اولین نفری باشید که برای این ویدیو دیدگاه ارسال میکنید