پرده پرده آنقدر از هم دریدم خویش را
6.9 هزار بازدید
6.9 هزار بازدید
پرده پرده آنقدر از هم دریدم خویش را
تا که تصویری ورای خویش دیدم خویش را
خویش خویش من هم اکنون از در صلح آمدست
بس که گوش از غیر ببستم تا شنیدم خویش را
خویش خویش من مرا و هرچه من ها بود سوخت
خویش را کشتم زخاکش پروریدم خویش را
معنی این خویش را از خویش خویش خود بپرس
خویش بینی را گزیدم تا گزیدم خویش را
می شدم ساقی شدم ساغر شدم مستی شدم
تا زتاکستان هستی خوشه چیدم خویش را
سردی کاشانه را با آه ...
اولین نفری باشید که برای این ویدیو دیدگاه ارسال میکنید