دلت تهرون چشات شیراز! لبت ساوه هوات بندر!
لبم هر شب تنم تبریز؛ سرم ساری چشام قمصر
دلم دل تنگه تنگستان؛ رو دوشم درد خوزستان
غرورم ایل قشقایی! تو رگ هام خون کردستان…
تو خونم جنگ تحمیلی؛ تو خونت ملک اجدادی
خرابم مثل خرمشهر؛ ولی تو خرم آبادی
تمام کودکی هامو بهم دنیا بدهکاره!
تو با لالایی خوابت برد؛ منم با موج خمپاره!
دیگه خسته ام از این شهر و از این دنیای وا مونده…
میخوام برگردم اونجایی که انگشتام جا مونده!
دلم بعد از تو با هر چی؛ که ترکش داشت جنگیده
دیگه بعد از تو به هر کی، که درکش کرد خندیده
رو دستم داغ سوسنگرد؛ تو قلبم عشق خونین شهر…
خیالم رکس آبادان؛ اسیرم باز تو این شهر
موهام قشلاق دستامه، برام بن بسته هر کوچه!
مثل تالار آیینه؛ به هر سمتی برم پوچه!
دیگه خسته ام از این شهر و از این دنیای وا مونده…
میخوام برگردم اونجایی که انگشتام جا مونده!
دلم بعد از تو با هر چی؛ که ترکش داشت جنگیده
دیگه بعد از تو به هر کی، که درکش کرد خندیده